Posted in روزانه on ژانویه 14, 2008|
6 Comments »
سلام ؛
هنوز یه چند روزی مونده که یه سال دیگه از عمرم هم کامل بشه و من یه سال پیرتر بشم اما امسال یه خرده فرق داشت…
آخه قبل از اینکه متولد بشم سورپریز شدم …
صبح شنبه بود که با پردیس رفتیم بیرون ، بانک ، دانشگاه ، یه خرید یه کم مشکوک و بعدم رسیدیم خونه که دیدم پردیس با چه عجله ای شروع کرد به جمع و جور کردن خونه و جارو و …ناهار که خوردیم پرید تو حموم، منم دراز کشیدم و تازه داشت خوابم میبرد که دیدم پردیس بالا سرم میگه پاشو تو که گفتی میخوای یه دوش بگیری خب پاشو دیگه …
منم هزارتا بهونه که حالا یه ساعت دیگه میرمو چه و چه که کوتاه نیومد ؛به سختی هر چه تمامتر به حمام فرستاده شدم ؛
بالاخره چند دقیقه ای بود که ازحموم اومده بودم بیرون که نیلوفر با یه کیک و یه عالمه شمع روشن از راه رسید.


و اینگونه بود که من امسال کمی زودتر متولد شدم ! و یه عالمه کادوی خوشگل و اینا خوردم …جای شما خالی .
Read Full Post »